دبیرکل جماعت در در نخستين جلسهی هيأت اجرايي مركزی با مسؤولان هيأت اجرايي استانها بر جهاد مدنی بە عنوان مهمترین رسالت دعوت اسلامی تأکید کرد.
بحث را با یک مقدمه شروع میکنیم. قرآن میفرماید: «وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا»[عنکبوت/69](و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد). با توجه به اینکه انسان تمایل به خیر و شر دارد، لازم است که حرکت اصلاحگری همواره در جامعه وجود داشته باشد. بنابراین اصلاح، فریضهای دینی و ضرورتی حیاتی است. غیاب اصلاحگری و تجدید در همهی اعصار در مقابل جمود، ایستایی، ظلم و به هدر رفتن سرمایههای انسانی و معنوی و مادی مسلمانان امری ضروری و لازم است.
سنت تدافع
قانون تدافع در ادامهی مجموعه قوانینی است که خداوند برای تنظیم امور، دفاع از حقوق و پاسداری از آزادیها خلق کرده است که انسان با توجه به این سنتها حرکت خود را تنظیم میکند:
«وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّـهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّـهِ كَثِيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّـهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّـهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ»[حج/40] و اگر خداوند بعضی از مردم را به دست بعضی دیگر دفع نمیکرد، هم صومعههای راهبان و هم معابد [مسیحیان] و هم عبادتگاهها[ی یهودیان] و هم مساجد [مسلمانان] که نام خداوند در آنها بسیار یاد میشود، ویران میگردید، و خداوند هرکس را که دینش را یاری کند، یاری میدهد، که خداوند توانای پیروزمند است.
«وَلَوَلَا دَفْعُ اللَّـهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ»(بقره:251)؛ و اگر خداوند برخى از مردم را به وسيله برخى ديگر دفع نمىكرد، قطعاً زمين تباه مىگرديد. ولى خداوند نسبت به جهانيان تفضّل دارد.
با اندکی تامل در وضعیت کنونی جامعه میشود دانست که «تدافع»، لازم و ضروری است و باید کسانی در دفاع از هویت، آزادی، کرامت انسانی و عدالت، حضور خالصانه داشته باشند و به همین منظور است که حرکتهای اسلامی مانند جماعت دعوت و اصلاح شکل میگیرند.
ارتباط خاشعانه با خداوند
وظایف ما در دو بخش اساسی قابل توجه است، بخش اول در رکوع و سجود یعنی ارتباط سالم، آگاهانه و توحیدی با خالق هستی نمودار میشود. خداوند به پیامبر(صلیاللهعلیهوسلم) میفرماید: «الَّذِي يَرَاكَ حِينَ تَقُومُ، وَتَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ»[شعراء/218، 219] (همان خدايى كه تو را هنگامى كه بر مىخيزى مىبيند و حركت تو را در ميان سجدهكنندگان مشاهده مىكند). به یقین عبادت، فقط رکوع و سجود نیست اما رکوع و سجود، نشانههای واضح بندگی خدا هستند. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»[بقره/153] (اى كسانى كه ايمان آوردهايد از شكيبايى و نماز يارى جوييد زيرا خدا با شكيبايان است).
در دین اسلام اهتمام زیادی برای توضیح و تبیین شیوه بندگی و ارتباط با خداوند وجود دارد و این ارتباط باید از سرِ اخلاص و صداقتی باشد که انبیا داشتهاند. عبادت خداوند در تقابل با بتپرستی است. از نگاه دین، خداوند خالق تمام هستی است و همهی امور در اختیار خداوند است و همین امر به انسان آرامش میدهد و میتوان ادعا کرد که یکی از رسالتهای انبیا ایجاد حس امنیت و آرامش برای بشریت بوده است. پیامبر(صلیاللهعلیهوسلم) میفرماید: «الصَّلاة مِعرَاجُ المُؤمِن» (نماز، معراج مؤمن است.)، یعنی هنگامی که آدمی نماز میخواند به اوج معنویت میرسد و اگر چه نمیتوانیم همانند پیامبر(صلیاللهعلیهوسلم) معراج جسمی و روحی داشته باشیم اما میتوانیم در نماز از نظر روحی به معراج برسیم. لازم است با عنایت به اصل «تبدیل معرفت به سلوک» آن چیزی که از دین یاد میگیریم در میدان عمل و رفتارمان نمایان باشد. یکی از نقاط مثبتی که بودن در جماعت و حرکت دینی به همره دارد این است که بعد از نظارت و مراقبت خداوند و همچنین ثبت امور به وسیله ملائکه، افراد دیگری از جنس خود ما، مراقب اعمال و رفتار ما هستند.
جهاد مدنی
بُعد دیگری که وظیفهی جماعت دعوت و اصلاح و تمامی حرکتهای دینی است، فراهم کردن زمینه برای تحقق جامعهای متمدن و متدین است. بسیار به جا است که مجموعه کارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... را به نام جهاد مدنی، نامگذاری کنیم. جهاد مدنی حد فاصل بین رکود، سکون و نافرمانی خداوند از یک طرف و حِقد، کینه، خشونت و دشمنی از طرف دیگر است. زمانی که ما از تحقق جامعهی مدنی صحبت میکنیم به این معنا است که نه مأیوس هستیم و نه به سمت خشونت خواهیم رفت. اساس جامعه مدنی از نگاه دین و دموکراسی، عدالت، دگرپذیری و تنوع است. تنوع باید در جامعه به عنوان یک ارزش شناخته شود چرا که خواستهی خداوند است: «وَ لَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ...»[هود/118،119] (در حالى كه پيوسته در اختلاف هستند، مگر كسانى كه پروردگار تو به آنان رحم كرده و براى همين آنان را آفريده است).
تا زمانی که تنوع قومی، مذهبی، زبانی و... به عنوان ارزش و اسباب ترقی شناخته نشود، جامعه به آرامش نخواهد رسید. احترام به این تنوع، نیازمند فرهنگسازی است و فرهنگسازی مستلزم کوشش فراوان است. لازمهی ارتباط سالم و مؤثر میان افراد، شناخت تفاوتها و به رسمیت شناختن و احترام به آنها است.
حقوق شهروندی
در ارتباط با مطالبه حقوق، توصیه این است که بر حقوق شهروندی تأکید کنیم؛ زیرا وقتی از حقوق شهروندی دفاع میکنیم در واقع از همهی شهروندان با هر قومیت، گویش، مذهب و... دفاع کردهایم. بسیاری از حقوقدانان، میثاقی که پیامبر(صلیاللهعلیهوسلم) نوشته است را به عنوان اولین قانون اساسی تلقی میکنند. محتوای میثاق پیامبر(صلیاللهعلیهوسلم) این چنین است: «لهم ما لنا و علیهم ما علینا» یعنی آنچه برای مسلمانان امتیاز شهروندی است برای بقیه نیز هست و افراد دیگر نیز مانند مسلمانان باید از کیان حکومت محافظت کنند.
ما در دورهای زندگی میکنیم که حوادث با سرعت و کثرت اتفاق میافتند و بر زندگی ما نیز تأثیر مستقیم میگذارند. ما نمیتوانیم نسبت به زمان خود بیتفاوت باشیم و زمانگریز یا زمانستیز باشیم؛ زیرا هیچ کدام معقول نیستند و بیاعتنایی به اقتضائات زمانه، به غربت ما در جامعه میانجامد.
ثوابت و متغیّرات
مطلب دیگر که جزو ویژگیهای بیداری اسلامی است و میخواهم به آن اشارهای داشته باشم، فرق بین ثوابت و متغیرات است. ما در تعامل با نصوص قرآن و سنت میگوییم که خصلت آنها ماندگاری و حاکمیت بر زمان، مکان و شرایط است. آیات قرآن تا روز قیامت هستند و حکومت خواهند کرد و اسیر زمان و مکان نخواهند شد که اگر این طور نبود دین اسلام نمیتوانست دین برگزیدهی جهانی و ابدی باشد. اما ضرورتی ندارد همهی اجتهادِ بزرگان دین و آرای آنها تا روز قیامت حکومت کنند. در عصر طلایی ائمه بزرگوار، از امام حنیفه تا امام احمد(رحمهالله)، با اینکه شاگردان یکدیگر بودند اما باز هم اجتهاد میکردند. عصری را که ائمه در کنار هم بودند و آرا و نظرات یکدیگر را نقد و تجدید نظر میکردند میتوان عصر طلایی مسلمانان نامید.
در خصوص ثوابت، اگر اجتهادی وجود دارد مربوط به نحوه فهم و تفسیر است. در متغییرات، اجتهاد از مرز فهم و تفسیر محض فراتر میرود و دنبال علل و اسباب است. ما یک حرکت نوگرا هستیم و باید در برابر اجتهادات جدید، گشوده و پذیرا باشیم. از باب مثال، عالمان نوگرایی مانند دکتر قرضاوی میگویند مقاصد شریعت، منحصر در پنج مقصد نیست بلکه ده تا است و مثلاً آزادی یا احترام به آرای مردم و فراهم کردن زمینه برای حضور مردم، رأی دادن و انتخاب کردن را نیز جزء مقاصد شریعت به شمار میآورد.
فقه مقاصد
نکتهی لازم به ذکر دیگر، ضرورت توجه به فقه مقاصد و موازنهی بین مصالح و مفاسد است که فقه بسیار پویایی است. قاعدهای در فقه مقاصد است که: «ان الأمور بمقاصدها». در حقیقت، همه اهداف شریعت به منظور تحقیق مصلحت انسان است.
مسأله دیگر این است که ما در جماعت به مسایل اقتصادی زیاد توجه نمیکنیم، گویی فقر چیز خوبی است و فقیر بودن جالب است و یا کار اقتصادی کم اهمیتتر از کار تربیتی است که اشتباه بزرگی است. حضرت ابراهیم(علیهالسلام) میفرماید: «رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا، وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ»(بقره:126)
و (به یاد آورید) آن گاه را که ابراهیم گفت: خدای من! این (سرزمین) را شهر پر امن و امانی گردان، و اهل آن را - کسانی که از ایشان به خدا و روز بازپسین ایمان آورده باشند - از میوههای (گوناگونی که در آن پرورده شود یا بدان آورده شود، و دیگر خیرات و برکات زمین) روزیشان رسان و بهرهمندشان گردان.
تا وقتی وضع اقتصاد و امنیت، مطلوب نشود، دعوت به توحید و ایمان نیز کامیاب نخواهد بود.
نظرات